نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

گلایه بس

گلایه بس فقط همینو میگم تا آخرشو خودتون بخونید ...... 

« گلایه بس »

گلایه بس ، گلایه بس

حرفای بی بهانه بس

شکوه هو دل شکستنو

حرفای تیکه پاره بس

بسه دیگه چقَد میخواین

جای گل و هدیه و نور

بدین به هم گره های کور

چقد میخواین جای نسیم

بشینه بین دلاتون

طوفان و رگبار عظیم

بین دساتون همیشه

یه دره دوری میذارید

تا کی میخواین هی بشکین

 پلارو با تیشه ی غم

به جای حرفای قشنگ

حرفای بد بگین به هم

حالا کنار همینو

قدر همو نمی دونید

فردا که رفتید راه دور

یاد قدیما می کنید

بین دلاتون بزنید

یه دشت لاله تا خدا

یه پل میون دستاتون

خیلی بزرگ بی انتها

عشق یه بار ساخته میشه

توی دلا فقط یه بار

عشقی رو که ساختین یه روز

تازه کنین هزار بار

گلایه بس ،گلایه بس

حرفای بی بهانه بس

شکوه هو دل شکستنو

حرفای تیکه پاره بس

آری آغاز دوست داشتن است

بعد از عشق....

همه ما تو زندگیمون عشقو برای یک بار هم که شده تجربه کردیم حالا شروعش چه طور بوده و غصه عشقمون چطور بوده خوب برای هر کس متفاوته و میشه هزار هزار کتاب ازش نوشت . بعضی ها به عشقی که داشتیم رسیدیمو بعضی ها نه . علتهاش هم زیاده و اینجا گنجایش گفتن تموم اون علتهارو نداره اما .... اما حرف من این نیست میخوام از اون مدل جدایی ها بگم که یکی از دو تا معشوق جا میزنه و میره و اون یکی میمونه با یه قلب زخمی .... یه قلب زخمیِ عاشق . آهای عاشق زخمی مبادا نفرینش کنی اونی که رفته یه روزی عشق تو بوده میدونم عشقو نمیشه هیچ وقت فراموش کرد فقط میشه دفنش کرد تو اعماق قلبت عشقشو دفن کن اما اگر واقعا عاشقی نفرینش نکن هیچ ، براش دعای خوب هم بکن حالا اگر تو هم یه عاشق زخمی هستی بیا با هم این شعرو بخونیم .... 

« دعا »

چه ساده گفتی هر چی بود تموم شد

با تلخی گفتی عمر من با تو حروم شد

چه ساده لحظه های خوبو نادیده گرفتی

گذاشتی غصه ها رو تو دلم با سردی رفتی

چه ساده قلب گرممو رو شکستی

در عشقو به روی این منِ خسته تو بستی

چه ساده چشم پر اشکمرو نادیده گرفتی

گذشتی از دلم رفتی که رفتی

دلم بعد از تو از دنیا جدا شد

مثه دیوونه ها تنها رها شد

یه گوشه خونه کرد و دونه دونه

نفسهاشو شمرد شاید بمیره

دلم بعد از تو با غمها رفیقه

نمیخواد یک دم آرامش بگیره

چشام دلگیر مثه بارون پائیزه

به یاد تو همه اشکاشو می ریزه

منو آشفته کردی و گذشتی

الهی هیچ کسی هرگز نتونه

با قلب سنگ تو سنگی بمونه

نمیخوام دردی رو که من کشیدم

تو روزی حس کنی ای نازنینم

نمیخوام هیچ کسی هیچ وقت بتونه

تو رو عاشق کنه اما یه روزی

دلت رو بشکنه با یه بهونه

الهی هیچ کسی هرگز نتونه

با قلب سنگ تو سنگی بمونه 

آری آغاز دوست داشتن است  

بهشت من

« بهشت من »                   

کی میدونه از عشق تو

تو قلب من چی میگذره

کی میدونه که عشق تو

بی انتهاست ، نهایته

بی انتهای نازنین

ای آرزوی آخرین

هر جا بری کنارتم

بهشت من دست تواِ

نبض نیاز عمر من

تو مشت بسته ی تواِ

مشتتو واکن نازنین

عکستو تو دستت ببین

عشق تواِ مثل نفس

تو زندگیم جاری شده

تو دم به دم بودن من

نقش تو حکاکی شده

بهشت من دوست دارم

اینوتوهر شعرم بخون

هر غزلی که میشنوی

نقل منو توست بدون

بهشت من دیوونتم

با من بمون

بدون اگه نباشی تو

زنده بودن برای من یعنی حروم

بهشت من عشق منی

اینو تو حرفام می بینی

برای زنده بودنم

تو آخرین آخرینی  

آری آغاز دوست داشتن است