نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

بدون هیچ ربطی

چند خط نوشتم و باز پاکش کردم دوباره نوشتم و پاک کردم .نشد . هر کاری کردم نشد که بنویسم . گاهی هر کاری میکنم نمیتونم حرفمو بزنم یا بنویسم . کلمه ها شیطون میشن و با  بدجنسی جلوی چشمام میچرخن و می رقصن میخوام دستمو دراز کنم دونه دونه شون رو بگیرم و بنشونم سر جاشون اما اینقدر کوچیکن و لیز که از دستم سر میخورن و باز فرار میکنن . کلافه میشم . پکر می شم . بیحال میشم و آخرش از پشت میزبلند میشم و میرم سراغ یه کار دیگه اما نمیشه اگه ننویسم نمیشه دارم خفه میشم مگه میشه نه من باید بنویسم اصلا احیتاج دارم که بنویسم . اینبار با مهربونی به کلمه های شیطون نگاه میکنم انگار تحت تاثیر قرار گرفتن . آروم شدن و منتظرن که من انتخابشون کنم . از کجا شروع کنم ؟؟؟؟؟ آها ، سلام ، چیزی که اگر نبود معلوم نیست ما آدما چه جوری میتونستیم با هم حرف بزنیم دوست بشیم و دوست داشته باشیم . دقت که میکنم میبینم حتی عاشق شدن دو نفر هم با یه سلام شروع میشه. پس اول نوشتم : سلام .......  

نمیدونم این چند خط چه ربطی به شعری داره که تصمیم گرفته بودم در این پست بذارم . مطمئناً هیچ ربطی نداره اما دستام بی اختیار چرخیدو چرخیدو این متن رو نوشت .  همیشه که همه چیز نباید به هم ربط داشته باشه .

« بی وفا »

برو از پیشم برو  

تو دلم جایی واسه مهر تو نیست 

شیشه ی عشقمونو شکستی تو  

نمره ی بی وفائیهات  

بدون ارفاق میشه بیست  

توی دستات واسه من  

مریم و زنبق دیگه نیست 

تابلوی عشقِ توچشمات  

داره اخطار میده ایست 

نقاب نزن رو صورتت  

دروغ نگو حرفی دیگه ، 

نگفته نیست برای ما  

بین نگاه ما دو تا  

دعوا شده تو واژه ها  

سوء تفاهم نشده  

حقیقته که رو شده  

تلخه ولی حقیقته  

بودن ما باهم دیگه  

بزرگترین حماقته  

نمیخوام باز دوباره  

گول نگاتو بخورم 

چشماتو دور کن از چشام 

رو شده دست تو برام  

برو از پیشم برو  

تو دلم جایی واسه مهر تو نیست 

شیشه ی عشقمونو شکستی تو  

نمره ی بی وفائیهات  

بدون ارفاق میشه بیست  

آری آغاز دوست داشتن است

نظرات 16 + ارسال نظر
مهراب دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:36 ب.ظ http://mehrab.blogsky.com

سلام

به روز شدی خوشحالم

میخونم میدنم که جالبه

سلام
مرسی . لطف داری

نیما دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ب.ظ http://real-arsenal.blogsky.com

سلام.
مثل همیشه عالی عالیه.موفق باشی

سلام نیما جان . ممنونم از حضورت و محبتت
همیشه شاد باشی

هانی دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ب.ظ http://ipark.blogsky.com

عشق با ما چی کار کرد...(گل)(گل)

نمیدونم بگم روسیاه کرد یا رو سفید بستگی داره که ادم خودش چه جوری نگاه کنه .
ممنون که اومدی
همیشه شاد باشی

Farshid Afkari سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:39 ق.ظ http://farshidx.blogsky.com/

سلام دوست من
نوشته و شعر خوندنی و زیبایی بود
موفق و پیروز باشی

سلام فرشید عزیز. ممنونم از اینکه اومدی و همینطور مرسی از نظرت .
همیشه شاد باشی.

jouliet چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:11 ق.ظ http://www.mnovin7.persianblog.ir

سلام دوست خوبم...
حتما می دونی که اگر سایت و یا وبلاگ پر بازدیدی داری، می تونی از طریق اون تجارت هم بکنی و درامد بالای اینترنتی داشته باشی... هم از طریق سایت های ایرانی و هم خارجی.. :)
دوست داشتی به بلاگ من سری بزن و به چند تا بنر مختلف، از چند سایت مختلف که مربوط به این مسئله در بالای صفحه وبلاگم گذاشتم یه نگاهی بنداز،، ضرر نمی کنی.. :)
راستی، مطلبی هم در همین زمینه در باره 1 سایت خارجی گذاشتم...

مایل به تبادل لینک هستید؟؟؟؟؟

موفق باشید. :)

سمیه چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ق.ظ http://setarevato.persianblog.ir

سلام گلم... میتونم لحظه لحظه نوشتن این کلماتو حس کنم و این که تو تک تکشون چیو میخوای بفهمونی....

نمی دونم چرا یه لحظه دلم خواست تو اون لحظه پیشت بودم...

به هر حال همه احساست رو تمام و کمال گرفتم...

خوشم اومد... از مطلبت نه از بانی این حس...

سلام سمیه جان . ممنون که اومدی عزیز
خیلی خوشحالم که تونستم به هدفی که از نوشتن دارم برسم همه ی احساسم زمانی به اوج خودش میرسه که ببینم یه نفر با خوندن شعر ، ترانه و یا نوشته ی من به این لحظه رسیده و به قول خودت همه ی احساسمو تمام و کمال گرفته
ممنون از محبتت خانومی
همیشه شاد باشی

کارن جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:51 ق.ظ http://karangmusic.blogfa.com

سلام پرنیان جان
خیلی زیبا نوشتی
می دونی تو وجود انسان یه سانورگر وجود داره .
اونه که باعث میشه هی بنویسی و هی پاک کنی .
کتاب راه هنرمند نوشته جولیا کامرون رو بخون کارت حل میشه .

سلام کارنگ جان خوبی ؟
خیلی وقت بود که به من سر نزده بودی . چه جالب اینو نمیدونستم . حتما به توصیت عمل میکنم و اون کتاب روتهیه میکنم و میخونم . ممنون که اومدی .
همیشه شاد باشی.

مهراب جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ق.ظ http://mehrab.blogsky.com

سلام دوست من کجای شما نیستی

سلام مهراب جان خوبی ؟
این چند وقت خیلی سرم شلوغه اونقدر که فقط وقت اینو دارم که چند مین بیام و کامنتهارو بخونم . متاسفانه تا مدتی اینطوره و مجبورم دیر به دیر سر بزنم . اما هیچ وقت دوستانمو فراموش نمیکنم امیدوارم شما هم منو فراموش نکنی.

مریم جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:46 ق.ظ http://cassper.blogsky.com/

سلام دوست جونم

خیلی اتفاقی با وبلاگ شما اشنا شدم. متنی که اول پستت نوشتی خیلی قشنگ بود واقعا به دلم چسبید خیلی قشنگ تشبیه کرده بودی.........

شعرتم قشنگ بود شاعر جوان
موفق باشی

سلام مریم عزیز
ممنون از حضورت و این همه محبتت . خوشحالم که تونستم با این متن احساسمو به دوستانی که اونو میخونن منتقل کنم این برای من بزرگترین تشویق در مراحل نوشتنه
بازم ممنونم که سر زدی عزیزم .
همیشه شاد باشی

ماندانا ابری شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:54 ق.ظ http://www.manii.persianblog.ir

درود پرنیان جان
دل نوشته هات رو خوندم

و ببخشید امدنم دیر شد .
۱۴ اردیبهشت منتظرتم

شاد و موفق باشی

سلام ماندانا جان خوبی ؟
ممنونم عزیزم از حضورت . حتما میام گلم
همیشه شاد باشی

گلناز گلزاری دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:56 ق.ظ http://goligolzari.persianblog.ir

سلام پرنیان عزیز و نازنینم خوبی گل من؟ببخشید دیر اومدم ولی اومدم و خوندمت خواستی که نظر بدم ولی ناراحن نچی ها !!!
ببین ترانه ات خیلی قابلیت موسیقیائی نداره ولی پر از احساسات بکروزیبا و صادقانه است و خلاقیت هم داری و من همیشه از خوندن کارات لذت می برم چون واسه دل می نویسی نه پول!!!و این خیلی مهمه به نظرمن البته....اما -چی باعث شد -ساختار محکمتر و کم اشکالتری نسبت به این داره و تو در این ترانه وزنت ایراد داره و اصلا وزن بهتری می تونستی انتخاب کنی ولی از خلاقیتت درمورد قافیه ها خوشم اومد ببین عزیزم هر موضوعی وزن مربوط به خودشو می طلبه و چه بهتر که رعایت کنیم مثلا برای شعرهای عاشقانه معمولا قالب غزل رو انتخاب می کنن ولی حکم قطعی درمورد ترانه وجود نداره ...

سلام گلناز گلم . خوبی عزیزم ؟
ممنون که اومدی خانومی و ممنون از اینکه این اشکالات کارمو بهم میگی . باور کن اصلا ناراحت نمیشم . فکر کنم کسی که از انتقاد ناراحت بشه و نخواد اشکالاتش رو بپذیره اونم از کسی که تجربه و اطلاعات بیشتری نسبت به خودش داره هرگز نمیتونه قدمی به جلو برداره . بر عکس از اینکه دوستی مثل شما دارم که بی دلیل تعریف نمیکنه و رو نواقص برچسب نمیزنه خوشحالم عزیزم .
از راهنمائئیهای خوبت ممنونم گلناز جان و خوشحال میشم ارگ هر بار مطلبی به نظرت مهم اومد بهم بگی .
بازم مرسی که اومدی
همیشه شاد باشی

گلناز گلزاری دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ق.ظ http://goligolzari.persianblog.ir

حالا حرف که زیاده ولی یه پیشنهاد می دم خیلی برای نوشتن اصرار نکن وقت نوشتن ادم بی اراده می نویسه و یه هو می بینه چی نوشته و نمی دونه چطوری نوشته ولی به جاش وقتیکه حرفائی داری که تو نوشتنش دچار مشکلی کارای قشنگ رو بخون و بشنو تا احساس سبکی کنی موقع نوشتن آدم باید پرواز کنه نه اینکه فکر کنه کرچه امثال من خیلی وقتا بخاطر شغلمون!!!!!!فکر که هیچی زور می زنیم تا هرطور شده بنویسیم این یه اعترافه تلخه ولی واقعیه من خودم کلی عیب و ایراد دارم و فقط بلد شدم نطق کنم که حتما تو می بخشی
می دونم موفق می شی و خوشحالترم می کنی
بوس بوس تا بعد

اره گلناز جان دقیقا این حسو بارها بارها تجربه کردم و همیشه تو اون تجربه که بی اختیار جمله ها برام میاد چیزایی نوشتم که از همه نوشته هام بهتر بوده البته نمیگم عالی نوشتم اما از بقیه قوی تر و بهتر بوده. خیلی وقتا هم خوندن و گوش دادن خیلی از ترانه ها منو به نوشتن وادار میکنه نه اینکه بخوام تقلیدی کار کنم اصلااین موردو دوست ندارم اما یه چیزی هست که جایی شنیدم شعر شعر میاره نمیدونم بهش اعتقاد داری یانه ؟
از این همه امیدی هم بهم میدی مرسی .
دوست دارم و بوس

دریا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:42 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

سلام
خوشحال شدم که بهم سر زدی و ممنون که خبرم کردی.
نوشتت خیلی عالی بود
راستی... شعری که گذاشتی هم زیباست.
منتظر آپ بعدیت هستم.
سبز باشی.

سلام دریا جان
ممنونم عزیزم از اینکه اومدی . مرسی هم از نظرت .
همیشه شاد باشی

علی کمارجی نژاد دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:31 ب.ظ http://kamareji.blogfa.com

سلام
از بنیاد ترانه مزاحم میشم. ببخشید که ثبت نام تون دیر شد. اینترنتم قطع بود.
براتون رمز عبور رو ایمیل کردم. اگر مشکلی بود خبر بده
موفق باشی

سلام آقای کمارجی نژاد . خواهش میکنم .
نه مشکلی وجود نداره و مراحل ثبت نام رو ادامه دادم .
همیشه شاد باشید

مهراب دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:54 ب.ظ http://mehrab.blogsky.com

سلام دوست من

برایتان از صمیم قلب آرزوی موفقیت میکنم

امیدوارم که در نهایت شادشاد باشی

که مهمتر از پیروزی است

سلام مهراب جان خوبی ؟
ممنون دوست خوبم . متقابلا تمام این ارزوهای خوب رو برای شما ارزومندم .
همیشه شاد باشی

حمید سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:50 ب.ظ http://www.dastanak.com

گاه کالبد حس در قالب کلمات نمی گنجد، هر از گاهی کلمه هست و حس نیست، گاه گداری زایمان دیر می شود و درد افزودن ...
من و یاد این شعر پاره ام انداختی ...
آی کسی نیست مرا آبستن کند ...
ماه هاست که شعری نسروده ام

سلام حمید جان خوبی؟
خوشحالم که اومدی . یکی از دوستان خوبم که کامنتش اینجا تو همین پست هم هست بر خلاف بقیه اینو برام نوشته که هیچ وقت برای نوشتن زور نزن و هر وقت میخوای چیزی بنویسی اما نمیتونی به جاش چیزهای قشنگ بخون . به نظرم این قشنگترین توصیه ای بود که از یه نفر شنیدم . به شما هم پیشنهاد میکنم بخون و بخون و بخون و منتظر باش کلمات خودشون بیان. تجربه ی این حالت خیلی شیرینه .
همیشه شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد