« من ، تو و رویا »
بیا تکیه کن به شونم
من برات عاشق میمونم
توی دل تنگی و غربت
واسه تو همدم می مونم
بگو از حرفِ تو قلبت
من اونا رو خوب میدونم
تو ترانه هام واسه تو
شعر آزادی میخونم
بذا دستاتو تو دستم
منم از عشق تو مستم
می خوام از آینه ی چشمات
ببینم که با تو هستم
نگو از طلوع خورشید
دل من فقط تو رو دید
نور چشمای قشنگت
حضور خورشیدو دزدید
بیا تا با دستای هم
پل بشیم تا روی ابرا
بزنیم به قلب رویا
برسیم اون ور ابرا
بکشیم دست نوازش
رو تن خسته ی موجا
ببینیم عکسمونو باز
توی انعکاس دریا
برسیم به شب رویا
یه سبد پر از ستاره
بیاریم از آسمونا
یادگاری واسه فردا
آری آغاز دوست داشتن است
آره سرنوشت همینه
که نگام برات همیشه
به غمو اشک بشینه
تو سکوت بی کسی هام
دلم از غصه بمیره
آره سرنوشت همینه
که وجود خسته ی من
هرگز آرامش نگیره
خسته ام خسته از این تلخی ها
تا کجا ادامه داره این جدائیها
سرنوشت چه بد نوشت برای ما
سهم من نگفتن گلایه ها
دور بودن از تو توی لحظه ها
چه عذابی داره بی تو تنها
گفتن خط به خط ترانه ها
این همه بی تو تحمل تا کجا
من میخوام تموم کنم فاصله هارو
بشکنم خط سکوتو
بردارم دیوار سنگ دوریارو
بگیرم دستتو تو دست سردم
حس کنم پروازو
ببینم غرق شادی از تو دنیای ترانه هامو
بسازم شعر آزادی بخونم بهترین آوازو
من میخوام تموم کنی فاصله هارو
بمونم با تو تموم لحظه ها مو
بگیری تو دست گرمت سردی دستامو
من میخوام تموم کنیم فاصله هارو
بمونیم با هم تموم لحظه هارو
بذار عوض شه سرنوشت
اون چیزی که برای ما
نوشته یه تقدیر زشت
خراب و داغونش کنیم
دیو سیاه دوری رو
اینو قبول کن عزیزم
زندگی یعنی من و تو
آری آغاز دوست داشتن است
« آرزوی تو »
شب وروز شد ه این خیالم
می شه روزی باشی همیشه کنارم
واسه داشتن تو هزار کوهو دره
هزار سختی و درد رو دوشم می ذارم
بدون تو و عشق تو من چی دارم
یه دیوونه که جز تو چیزی ندارم
نگام کن ببین بی تو چه بیقرارم
نباشی نه شعری نه حرفی نه رنگی
ندارم ، ندارم ، نباشی کنارم
بگیر دستمو تو حریم امن دستات
که من آرزویی به جز این ندارم
که باشی تو پیشم سرمرو رو شونت بذارم
مثه ابر بارون از عشقت ببارم
تو لالایی نرم دستات بخوابم
تو خوابم ببینم دوباره به عشقت دچارم
عجب عالمی من،از عشق تو دارم
آری آغاز دوست داشتن است