نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

سوگند


مردم همه
تورا به خدا
سوگند می‌دهند

 

اما برای من

 

تو آن همیشه‌ای
که خدا را به‌تو
سوگند می‌دهم!

آری آغاز دوست داشتن است

دوستت دارم

همه فکر میکنن دوستت دارم ساده ترین جمله ایه که در یک ارتباط عاشقانه گفته میشه و گاهی آدما از روی تفریح و شیطنتو یه جور بازی احمقانه یا شاید بچگانه این جمله رو به طرف مقابل میگن اما نمیدونن که با گفتن این جمله مثلا ساده چه به روز دل اون طرف میارن . تاثیری که این جمله ۹ حرفی رو ذهن و قلب و نگاه یه نفر میذاره اونقدر عمیق و اساسیه که میتونه تمام عمر زندگی اون شخص و زیرو رو کنه . به قول اون ترانه سرای خوبمون خانم مونا برزویی : من همه دنیامو میدم واسه تکرار یه جمله که یه شب از تو شنیدم . اون جمله فقط میتونه دوستت دارم باشه .  

 

« دروغ نگفتم »

اگه میگم دوست دارم دیوونه وار

اگه میگم عشق منی مثل بهار

اگه میگم مال منی تو روزگار

اگه میگم پیشم بمون نرو کنار

اگه میگم بیا بریم یه جای دور

اگه میگم تو خواب من ، تویی با خورشید چشات

اگه میگم دلم میره، برای ناز خنده هات

اگه میگم چشای تو کشته منو تو هر نگات

اگه میگم غرورمو من میشکنم زیر پاهات

اگه میگم دنیا می بینم تو نگات

اگه میگم بخواه ، می میرم من برات

اگه میگم اراده کن ماهو میارم زیر پات

دروغ نمیگم نازنین

دروغ نمیگم به چشات

تو رو خدا بگیر یه بار دستمو تو حُرم دَسات

تموم زندگی من فدای هر نتِ صدات

آری آغاز دوست داشتن است

نگاه کن.....ببین می تونی

بعضی از آدما ستاره ها رو دوست دارن و بعضی هم عاشق ماه میشن

بعضی از اونا هوای ابری رو دوست دارن و دلشون میخواد که بارون بباره

بعضی هم دلشون پر میزنه واسه قدم زدن تو

هوای برفی

بعضیا هم عاشق روزای آفتابی هستن

یه عده شبا رو دوست دارن یه عده روزا رو

خیلی ها عاشق غروب خورشیدن ولی بعضیا شب و تا صبح بیدار می مونن تا طلوع خورشید رو ببینن

ولی من و تو بهتره عاشق آسمون باشیم

همون آسمونی که هم خورشید داره ، هم ماه وستاره

هم ابر و بارون برف داره ، هم روزای آفتابی

همون آسمونی که بین هیچ کدومشون فرق نمی ذاره و همشونو دوست داره

اما نه ...

بازم نشد !

این بار آدما میگن کاش ما جای آسمون بودیم

 جای دریا ، جنگل یا ساحل ...

پس این بار بهتره من و تو سعی کنیم

مثله خدا باشیم

بگیم کاش ما هم مثله خدا بودیم

بارون و دوست داشتن و عاشقش بودن کار آسونیه

ولی بارون بودن و جای اون بودن خیلی سخته

همون بارونی که وقتی میخواد بباره هم رو سر گل میریزه ، هم رو سر علف هرز

ولی اگه ما جای بارون بودیم

فقط رو سر گل ها می ریختیم

میذاشتیم علف های هرز بخاطر اینکه علفن

و زیبایی گل ها رو ندارن

از تشنگی بمیرن ...

یه سوال می خوام ازت بپرسم ؟

دوست داشتی جای کدومشون باشی ؟

جای آسمون ؟ بارون ؟

گل ؟ چمن و علف و هرز ؟

ماه ؟ ستاره ؟ خورشید ؟

شاید خیلی دوست داری جای گل باشی !!؟

آخه گل زیباست و همه دوسش دارن

تموم عاشقا گل تو دستشونه

اونو به کسی که دوسش دارن هدیه میدن

اینا همش خوبه ولی من ...

ولی من دوست دارم ... 

جای علف هرز و چمن باشم

درسته که لگدمال میشم و همه پاشونو رو من میذارن

ولی عوضش منو نمی چینن

ولی گل چیده میشه و بعد از چند روز میره تو سطل آشغال

درسته که گل رو عاشقا بهم هدیه میدن ...

عوضش خیلی از عاشقا دست همدیگه رو میگیرن و رو چمن ها راه میرن

روش دراز میکشن و با هم حرف میزنن

فهمیدی منظورم چیه ؟

وقتی عاشق شدی

وقتی یکی رو پیدا کردی که خیلی دوسش داشتی

وقتی به یکی گفتی دوست دارم ...

نگاه کن ...

ببین می تونی

می تونی مثله ماه و ستاره باشی

همون ماهی که وقتی شب تموم میشه از آسمون خدافظی میکنه و ...

جاشو به خورشید میده

یا میتونی جای خورشید باشی

همون خورشیدی که شب ناپدید میشه

تا ماه فراموش کنه حقیقت تلخی رو که از خورشید نور می گیره

نگاه کن ... ببین می تونی

آری آغاز دوست داشتن است