نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

نیایش

آری آغاز دوست داشتن است

بهار نزدیکه

امروز صبح مثل همیشه بود بیدار شدنم و کارایی که هر روز صبح  انجام می دادم اما .... نه مثل همیشه نبود . امروز که پنجره رو باز کردم احساس کردم امروز با همیهش یه فرقی داره اما نمیتونستم بفهمم چیه . یه نفس عمیق کشیدمو و هوای پاک صبح رو اونم هوای پاک شهرمون رو به ریه هام دادم . تازه اون موقع بود که فهمیدم چه خبر ه - البته به علت هوش سرشاری که دارم اینو سریع فهمیدم  - چند روز دیگه بهار میاد  . فصل تازه ، عید و خلاصه هر چیز نو و تازه ای که تصورشو بکنی با خودش می یاره . بهار برای من همیشه فصل با شکوه و فوالعاده ای بوده . همیشه وقتی نزدیک اومدنش میشه شاخکهای حسی من فعال میشن و یه جورایی یه انرژی تازه میگیرم .اصلا متحول میشم . دلم میخواد صبح که بیدار میشم از ذوق فریاد بزنم - کاری که هیچ وقت نتونستم انجامش بدم - دلم میخواد برم تو دل طبیعت و میون درختا و برگا خودمو گم کنم . دلم میخواد تو دشت گلای تازه ی بهاری دراز کشمو و آسمون آبی که توش تیکه های سفید ابر قشنگترش میکنه نگاه کنم و..... گفتن تموم اون چیز که در من با اومدن بهار به وجو می یاد خیلی سخته و حتی حالا از نوشتنش هیجان زده میشم .  

در نهایت فقط میگم که بهار همتون بهاری و آسمونتون همیشه آبی و دلاتون پر از شادی .  

عید همه ی دوستای خوبم در تمام ایران مبارک .  

  

شکسته قاب خستگی  

مرده غم و دلمردگی  

جوونه زده یه تازگی

تو گلدون یه رازقی 

تو آینه ی خیال من  

نشسته عکس بچگی  

تو هفت سین سادگی  

خونه زده یه تازگی  

می رقصه نرم و نرم و نرم  

ماهیِ تنگ بلوری

تیک تیک ساعت میگه که  

نزدیک فصل عاشقی 

تکیه میدم به آسمون  

یه آسمون که آبیه  

تو این روزای بارونی  

پر میشم از رنگین کمون  

سر میخورن شعرای من  

رو تاب ناز اقاقی 

جون میگیره توی رگام  

یه چیزی مثل زندگی  

یه چیز سبز و آشنا  

یه فصل خوبِ بهاری  

آری آغاز دوست داشتن است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد